
گزارش هفتهی نهم از چالش دوازده
یکی از پر اضطرابترین هفتههای سال، حداقل شش بار ماشین این هفته خراب شد و توی برف گیر کردم و نتونستم برگردم تهران. ولی خب دورهی مدیریت پروژه رو در این هفته تموم کردم. نگذاشتم خیلی بیمصرف باشم. کلی کارهای دیگه هم پیش بردم، ولی خیلی اضطراب سال بعد رو دارم، نمیدونم چرا، اصلا نمیدونم قراره چه کار کنم. این هفته هم کتاب خوندم، فیلم دیدم، هر روز نوشتم، کلی دوره دیدم، کلی کار کردم، بازی کردم و کلی درگیر ماشین بودم، کلی پیش خانواده بودم. زندگی همینه دیگه، گاهی حس میکنم انتظارم از زندگی خیلی زیاده، در حالیکه گاهی فقط باید بگذاریم بگذره، یعنی اگر هم نخواهیم اون میگذره، پس چه بهتر که راحت بگیریم، هر چند من بلد نیستم. یکم تلاش کردم خودم رو از برنامه بندازم جلو که هفتهی بعد تولد لیلی هست و خودمم خیلی خوب نیستم فرصت داشته باشم برای ریکاوری.