گپ‌و‌گفت با امین

خیلی وقت بود امین رو در توییتر دنبال می‌کردم، بعد از انتشار عکس میزی که ساخته بودم بهم پیام داد که دوست داره هم رو ببینیم و من براش چند تا میز بسازم. بعد از چند روز بالاخره تونستیم با هم قرار بگذاریم و اندازه و طرح‌هایی که داشت رو گرفتم و بعدش تصمیم گرفتیم با هم بریم شام. تصمیم گرفتم اول برسونمش که زمان بیشتری با هم باشیم تا فرصت داشته باشیم داستان زندگیش رو گوش کنم. خیلی داستان زندگیش رو دوست داشتم، فراز و فرودهایی که داشت تجربیاتی که من نداشتم. واقعا برام لذت‌بخش بود. این گپ‌و‌گفت منجر به تصمیماتی در زندگیم شخصیم شد که در آینده درباره‌ی اثراتش خواهم نوشت.

نوشتن یک دیدگاه