
۸ مایل
نمیدونم این فیلم چقدر زندگینامهی خود امینم بود، ولی واقعا دوست نداشتم جای اون بودم. اصولا هر وقت یک فیلم زندگینامه میبینم بدم نمیاد جای شخصیت اصلی فیلم باشم ولی اینبار واقعا فرق داشت و خوشحال بودم. نه اینکه سبک زندگیش رو دوست نداشته باشم، یا سختیهایی که کشیده یا حتی مسیری که انتخاب کرده بود یا هر چیز دیگهای، صرفا به خاطر این خوشحال بودم که بالاخره یک چیزی در دنیا هست که دوست ندارم امتحانش کنم و این برای من خیلی هیجانانگیز بود. ولی واقعا محتوای فیلم رو دوست داشتم، برای من فیلم تاثیرگذاری بود. به خصوص انتهای فیلم که دوستی بهش میگه ما با هم انجامش میدیم، ولی امینم میگه ممنونم، ولی باید این کار رو خودم انجام بدم. احساس کردم باگ زندگیم رو پیدا کردم، یعنی خیلی وقت بود پیداش کرده بودم ولی این روزها خیلی جدی در طی پی رفع این باگ هستم، نمیدونم چقدر میتونم موفق باشم ولی گاهی آدم باید خودش انجامش بدم، در تنهایی با هزاران سختی و بدبختی.