
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ
شب اول سال جدید رفتم سر کمد، هر چی بازی داشتیم رو برداشتم و آوردم گذاشتم وسط خونه و خیلی بیاختیار گفتم، «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ»، خودم خندهام گرفته بود، در تمام بیست سال گذشتهی زندگیم به یاد ندارم این آیه از ذهنم هم خطور کرده باشه. جالب این بود که گویا آیهی بعدی رو همه بلد بودن و خودمم حفظ بودم چون میدونستم بقیهاش چیه! خندیدم و گذشتیم تا فردا شب سر میز شام دوباره یادم افتاد، اینبار ناصر هم کنارمون بود، خیلی زیبا شروع کرد به تفسیر کردن این آیه و ماجراش، خیلی قشنگ تفسیرش کرد، این سوره کلا دربارهی مالاندوزیه، نمیدونم چرا باید میومد تو ذهنم و فرداش هم یکی برام تفسیرش میکرد ولی یقین دارم که بیحکمت نیست، چون من اصولا آدم مالاندوزی نیستم، شایدم قراره مالاندوز بشم، خدا بهم هشدار داده، البته بعضی از دوستام رو که میبینم دچار مالاندوزی شدن خدایی بدم میاد منم اونطوری بشم، نمیدونم اگر بفهمم حکمت این آیه چی بود، دوباره مینویسم دربارهاش، نوشتم یادم بمونه.