
اصل گرایی
نمیدونم کتابها از کجا فهمیدن دنبال چی هستم و به چه چیزی نیاز دارم، طی دو هفتهی گذشتهی هر چی کتاب خوندم دربارهی تمرکز بوده و اینکه چطوری یک کار را خوب انجام بدیم، برای من که اصلا با تمرکز میونهی خوبی ندارم خیلی سخت و عجیبه، ولی از تصمیمات امسالم واقعا تمرکز کردن است، خیلی کتاب خوبی بود، خیلی دوستش داشتم، خیلی بهم کمک کرد تا یاد بگیرم چطوری خودم رو مدیریت کنم. خوندن این کتاب رو واقعا پیشنهاد میکنم، درسهای خیلی عالی به آدم میده که میتونه در بهبود زندگیش ازشون استفاده کنه. از اونجا که این کتاب فصلهای مختلفی داره و هر کدوم درسهای جذاب خودشون رو دارن، منم حسش رو ندارم اونقدر بنویسم، توصیه میکنم خودتون بخونید.
«راه و رسم اصلگرایی یعنی با نقشهی قبلی زندگی کنیم، نه از روی غفلت. اصلگرا، به جای انتخابهای منفعلانه، آگاهانه چند کار حیاتی را در میان انبوه کارهای بیاهمیت انتخاب میکند و کارهای غیرضروری را کنار میگذارد و بعد موانع را برمیدارد تا کارهای ضروری مسیری مشخص و هموار داشته باشند. به عبارت دیگر، اصلگرایی رویکردی منضبط و نظاممند در تشخیص کارهایی است که بیشترین اثربخشی را در آنها داریم و سپس اجرای تقریبا بیدردسر آن کارها.»
گِرگ مککیون
مشخصات کتاب:
حجم: ۲۲۷ صفحه | قطع: رقعی | ناشر: آموخته | نویسنده: گِرگمککیون | چاپ: هجدهم