
انتشارات پنگوئن آبی
سال فکر میکنم ۹۴ یا ۹۵ بود که با آرش کتاب تست مامان رو ترجمه و چاپ کردیم، البته اون موقع انتشارات نداشتیم، با نشر یکی از دوستانمون کار کردیم که اونم نامردی نکرد مجوزش رو منتقل نکرد، مجبور شدیم بعد از ثبت انتشارات پنگوئن آبی دوباره برای کتاب مجوز بگیریم. خیلی این نشر رو دوست دارم، اولین نشری هست که بعد از سالها عشق و علاقه به کتاب برای خودمونه. بعدش چند تا کتاب ترجمه کردیم و دوباره کار رو رها کردیم، انگار سردرگم بودیم. تا اینکه امسال تصمیم گرفتم با بقیه مشارکت کنم، برای جواب دادن به این سوال که چرا باید همهی کارها رو خودم بکنم؟ چرا باید همه چیز برای خودم باشه و …، سایت انتشارات پنگوئن آبی رو بردیم روی پلتفرم ویرگول، جایی برای نوشتن. همونجایی که باید واقعا باشه. امیدوارم تجربهی لذتبخشی باشه، تا اینجای کار رو که خیلی دوست داشتم. خوشحال میشم سایت پنگوئن آبی رو ببینید و در ویرگول ما رو دنبال کنید، کمک کنید بتونیم یک جامعهی کتابخون کوچیک ولی باحال بسازیم.