بلند شو و بُدو

مدتی که حالم خوب نبود، دوستان جدیدی پیدا کردم که باعث شدند حالم خیلی بهتر بشه، شاید انگیزه‌ای که دنبالش بودم رو کامل پیدا نکردم ولی ذهنم خیلی نسبت به قبل امیدوار شده بود، این طوری می‌تونستم خودم انگیزه‌ام رو پیدا کنم، یکی از این دوستان ایلیا وکیلی بود، من سال‌ها دورادور می‌شناختمش، تا اینکه بعد از یک گپ‌و‌گفت دوستانه‌ ازم دعوت کرد هر از چندگاهی باهاش برم و بدوم، روز اول خیلی سخت بود، ولی روز دوم خیلی جذاب و هیجان‌انگیز شد، می‌دونید من همیشه عاشق دویدن بودم، کلا تو زندگیم خیلی کم نشسته‌ام، همیشه در حال راه‌رفتن، دویدن و ساختن بودم، به تازگی فهمیدم اینا حالم رو خیلی خوب می‌کنند. به نظرم خیلی هیجان‌انگیزه اگر می‌تونیم اینقدر ساده امید و انگیزه به آدم‌ها بدیم این کار رو بکنیم. من الان یک تشکر ویژه به این دوستانم بدهکارم.

نوشتن یک دیدگاه