تاسوعا، عاشورا

محرم امسال شبیه هیچ سالی در زندگیم نبود. واقعا غم‌انگیز بود. یادم میاد وقتی بچه بودیم محله‌مون مسجد نداشت و در جاهای مختلفی مراسم برگزار می‌شد، حتی یادمه یک سال یه چادر خریداری شد و داخل چادر مراسم گرفته می‌شد، قبل از شروع مراسم مداحی کویتی بود یا آهنگران پخش می‌شد، یادم میاد اینطوری شروع می‌شد، «عمه بابایم کجاست، …» حال و هوای واقعا قشنگی بود به نظرم. امسال نفهمیدم چطوری گذشت، حتی شهر هم حال‌و‌هوای خودش رو نداشت. شب اول محرم در یک مراسم عجیب شرکت کردم، می‌دونید به نظرم آدم بعضی چیزها رو باید در قلبش نگه داره.

نوشتن یک دیدگاه