بعضی روزها رو هر کاری کنی غمانگیز هستند، یکی از این روزها عاشوراست. صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم حسش نیست، یکم اینستاگردی کردم، یکم تلویزیون مراسم شهرهای مختلف رو دیدم، بعد خوابیدم، این فرآیند رو تا شب تکرارش کردم تا اینکه آفتاب غروب
محرم امسال شبیه هیچ سالی در زندگیم نبود. واقعا غمانگیز بود. یادم میاد وقتی بچه بودیم محلهمون مسجد نداشت و در جاهای مختلفی مراسم برگزار میشد، حتی یادمه یک سال یه چادر خریداری شد و داخل چادر مراسم گرفته میشد، قبل از شروع مراسم مداحی