تجدید چاپ کتاب‌ها

روز ششم جنگ تصمیم گرفتیم یکم کار کنیم، برای همین کتاب‌های «تست مامان» و «راه‌اندازی استارتاپ ناب» رو برای تجدید چاپ فرستادیم چاپخونه. واقعا شروع کردن یک کسب‌و‌کار وسط جنگ کار عاقلانه‌ای به نظر نمیرسه ولی من انجامش دادم. امروز اراک هم زدن، شانس آوردیم که خالی بود وگرنه معلوم نبود چه سرنوشتی داشتیم. کلا سازمان‌های بین‌المللی یک شوخی بزرگی بیشتر نیستن. من تا امروز فکر می‌کردم واقعا نیازی بهش نیست ولی الان حس می‌کنم داشتنش خیلی هم واجبه! اینطوری هر سگی به خودش اجازه میده هر وقت که دوست داشت بهت حمله کنه. این به کنار عاشق کشورهای دیگه شدم مثل آلمان، یعنی این کشور یا خودش مرتکب جنایت میشه مثل هیتلر، یا در جنگ‌های دیگه در کنار جنایتکارها می‌ایسته مثل جنگ ۸ ساله‌ی ما با صدام و جنگ غزه و … که کنار اسرائیل ایستاد و حتی در همین جنگی که واقعا ما شروع نکرده بودیم، اصلا تناقض خیلی بزرگی هست، موندم خودشون پاره نمیشن از این تناقض؟ آلمان! حمایت از اسرائیل، بیشتره شبیه جُک هست.

نوشتن یک دیدگاه