
تجربهی آجر چینی
هفتهی آخر پاییز با خودم گفتم بد نیست دست به یک تجربهی جدید بزنم و چی بهتر از آجرچینی، چون لیلی خانم یکی از دیوارهای خونه رو نابود کرده بود و من دوست داشتم اونجا رو آجر کنم تا هم درستش کرده باشم و هم یک مهارت جدید رو یاد گرفته باشم. اولش فکر میکردم باید کار سادهای باشه. ولی هر چی جلوتر رفتم دیدم نه خیلی هم ساده نیست، از دور شاید ساده به نظر برسه. خلاصه وقتی فهمیدم که تا آرنج توی گل بودم و دیگه راه بازگشتی نبود، باید ادامه میدادم، چهار روز آجرچینی طول کشید، دیگه خسته شدم و پروژه رو به یک ماه بعد موکول کردم ادامهاش رو، البته کار زیادی نیست، تصمیم گرفتیم یه تیکههای دیگهای هم آجر کنیم.