
خانههای قدیمی کاشان
از هفتهی پیش درگیر سفر کاری به اصفهان بودم. مدام روزش رو جابهجا میکردم تا بتونم لیلی و دلبر رو هم با خودم ببرم. امروز به یکی از بچهها زنگ زدم و گفتم اگر امکانش هست امروز راه بیفتم. بعدش وسایل رو سریع جمع کردیم و زدیم به دل جاده. در طول میسر هیچ جایی نگه نداشتم تا بعد از قم، لیلی دیگه گشنه شده بود، ماه رمضون هم بود، از عطاویچ کاشان پیتزا سفارش دادم و نوشتم حضوری میایم جلوی در تحویل میگیریم، وقتی رسیدیم با تعجب دیدیم امکانش هست همونجا بخوریم، بعدش رفتیم حمام فین کاشان رو دیدیم، خاطرات خیلی زیادی برام زنده شد، فکر میکنم آخرین بار از طرف مدرسه در دورهی راهنمایی رفته بودم اونجا، سفر خیلی جذابی بود برای من و به یادموندنی. بعدش رفتیم سر وقت خانههای قدیمی کاشان، خانهی طباطباییها، بروجردیها و …، واقعا آدم نمیتونه عاشق سبک معماریشون نشه. واقعا زندگی ایرانی همون بوده یه جورایی شاید بعدش دیگه زندگی نکردیم، من عاشق خونههای این سبکی هستم و شاید یکی از رویاهام ساختن چنین خونهای باشه که همه دور هم جمع باشیم.