زاینده‌رودِ جاری، …

تازه ماشین رو درست کرده بودم، ولی باز بعد از کاشان ماشین لاستیکش ترکید، البته به خاطر جاده‌ی افتضاح قم – اصفهان هم بود، موندم عوارض چه چیزی رو پرداخت می‌کنیم. نزدیک اصفهان هم ماشین باز خراب شد ولی رفتیم تا رسیدیم. برای لیلی همه چیز عجیب بود و تازگی داشت، عاشق سفر کردنه این بچه و به شدت خوش سفر. شب اول با هم کلی پیاده‌روی کردیم، کل چهارباغ رو رفتیم پایین تا رسیدیم به میدان نقش جهان، یک دور اونجا زدیم، سوار کالسکه شد، بعد دوباره پیاده برگشتیم هشت‌بهشت، بعدش رفتیم سی‌وسه پل آخر سر برگشتیم هتل، وقتی رسیدیم دیگه بی‌هوش شده بود از خستگی. خیلی شب قشنگی بود به نظرم. شب‌های بعدی بیشترین کارمون قدم زدن در چهارباغ بود و گپ زدن با بچه‌ها، شب آخر هم رفتیم یک رستوران بی‌نظیر به اسم طنجه، غذاهای مدیترانه‌ای داشت، فوق‌العاده خوشمزه بود، عاشقش شدم، هر بار برم اصفهان حتما میرم امتحانش می‌کنم.

نوشتن یک دیدگاه