
شام با الیاس
خیلی پیش میاد در زندگیم که یاد الیاس بیفتم، جزء انسانهای بینظیر زندگیم هست که در شرایط سخت همیشه کنارم بوده و این خیلی فوقالعاده است. خیلی چیزها ازش یادگرفتم، با هم فیلم کوتاه ساختیم و کلی ویدیو آموزشی ضبط کردیم. بعد از مدتها قرار شد هم رو ببینیم، به درخواست الیاس مرکز شهر قرار گذاشتیم، ویکافهی فلسطین. زیاد از این کافه خوشم نمیاد، کیفیت غذاهاش هم به نظر من اصلا جالب نیست ولی به الیاس نزدیک بود. وقتی به هم رسیدیم یکم دربارهی کارهایی که هر کدوم این روزها در حال انجامش هستیم گپ زدیم و بعد دربارهی کارهایی که در آینده قراره بکنیم حرف زدیم، یکم دربارهی مهاجرت، درس خوندن و آینده حرف زدیم، بعد هم یک پیتزای خیلی کلفت به اسم پپرونی خوردیم، خلاصه خوش گذشت.