
فاز زندگی رو بگیر!
فکر کنم اگر یک بار دیگه بگم حالم خوب نیست کلهام رو بکنید، ولی میگم، همونطور که میدونید این روزها حالم خوب نیست، چه اشکالی داره آدم برای خودش سوگواری کنه؟ چه ایرادی داره اگر حالمون خوب نیست به زبون بیاریم؟ حداقل شاید یکی گذری پیام ما را دید و دلش خواست باهامون کمی گپ بزنه، مثلا همین دیشب، دوستم از کانادا بهم پیام داد که اگر حالت خوب نیست، میخوای با هم چند دقیقه گپ بزنیم؟ منم که عاشق گپ زدن، گفتم چرا که نه، چند دقیقهی ما تبدیل شد به ساعتها گپ زدن. چه آدم خوش تعریفی هم بود، کلا من این آدم رو یک بار از نزدیک و در یک کافه دیده بودم. با خودم گفتم چه کسی بهتر از ایشون برای حرف زدن، نه زیاد همدیگر رو میشناسیم که بخواهیم راحت همدیگر را قضاوت کنیم، نه اونقدر نزدیک هستیم که از فردا چشمتوچشم بشیم.
امیر شروع کردن به تعریف داستان زندگیاش، نکتهی جالب تعریف کردنش هم این بود که هر چند دقیقه دربارهی یک داستان صحبت میکرد، بعد میرفت داستان بعدی، یک جمله بود که آخر تمام داستانها بهم میگفت، ابوالفضل، فاز زندگی رو بگیر، زیاد راه برو، آب زیاد بخور، برو بیرون و درختها رو بگیر بغل، خودت رو توی آینه ببین و بگو چقدر زیباست، خیلی نگاه جالبی بود. میگفت من دوست دارم ده هزار سال دیگه هم زندگی کنم، ولی حیف که مرگ بالاخره سر وقت همهی ما میاد، دیر یا زود، میگفت مرگ باگ خلقته، آدم چرا باید بمیره؟ ولی جدا اگر نمیمردیم الان چند میلیارد آدم روی زمین زندگی میکرد؟ اصلا جا میشدیم؟
میگفت خیلی جالبه، این همه کهکشان و سیاره داریم ولی فقط روی این کرهی خاکی حیات هست و ما زندهایم، راست میگفت، واقعا هیجانانگیزه، منم دوست دارم میلیارها سال زندگی کنم، شاید اگر میدونستم قرار نیست بمیرم، هیچ وقت افسرده نمیشدم، چون دیگه دلیلی برای احساس شکست و عقب افتادن نداشتم، اونقدر وقت داشتم که میتونستم به هر چیزی برسم، عجب چیز عجیبی، واقعا شاید دلیل اکثر افسردگیهای ما زمان باشه، حس میکنیم عقب هستیم، حالا یا از دیگران، یا از خودمون، چی میشد خیلی بیشتر از این حرفها زندگی میکردیم؟ به نظرم تا میایم بفهمیم زندگی یعنی چی، باید بمیریم!
خیلی برام گپوگفت جذابی بود، من واقعا از شنیدن داستان زندگی دیگران لذت میبرم، خیلی وقتها با آدمهایی گپ میزنیم که اصلا انتظارش رو نداریم، بعد از کسانی که انتظار داریم، دوست دارند با آدمهای دیگهای گپ بزنند، زندگی این قسمتهاش واقعا مسخره است، میگفت گاهی بشین و فیلم زندگی خودت رو نگاه کن، ببین چطوری بازی کردی، خیلی جالب بود، بعضی شبها که روز خودم رو مرور میکنم، با خودم میگم امروز خوب نقش خودم رو بازی نکردم، از بازی خودم در زندگی راضی نیستم، این روزها هم همینطوریه به نظرم، باید بیشتر تلاش کنم، باید روی بازیگری خودم بیشتر کار کنم تا فیلم زندگیم خوب در بیاد.