نظرت چیه بازی بسازیم؟

چند روز پیش یکی از دوستان قدیمی که سال‌ها بود ندیده بودمش بهم پیام داد که هم رو ببینیم. من هم که سرم این روزها خلوت بود گفتم عالیه، سریع قرار گذاشتیم، اومد دنبالم و رفتیم نشستیم کلی گپ زدیم، خاطره‌بازی کردیم. آخرش رسیدیم به ساختن بازی. این رو بیشتر به خاطر دلبر قبول کردم بیشتر درباره‌اش حرف بزنیم، چون چند روز قبلش بهم گفته بود عاشق بازی ساختن هست. خلاصه کلی هم درباره بازی صحبت کردیم و قرار شد یک جلسه خانوادگی بگذاریم تا بیشتر درباره‌اش گپ بزنیم. بعد درباره‌ی کارهایی که این سال‌ها کردیم گپ زدیم، فهمید یکی از کارهایی که کردم بازسازی هست، گفت چه جالب منم یه خونه دارم میخوام بازسازی کنم. با هم رفتیم خونه رو دیدیم و کلی ایده اومد تو ذهنم. من واقعا عاشق ساختن هستم. اصلا روحم رو ارضاء میکنه. اینکه با دیدن اولین تصاویر شروع می‌کنم تصویر نهایی رو در ذهنم می‌سازم لذت می‌برم. من به نظرم حضور آدم‌ها در زندگیم اتفاقی نیست، حتی اگر یکی رو فقط ببینم و گپ بزنم، در اون مکالمه دنبال یه چیزی می‌گردم، چون قطعا باید چیزی برای یادگرفتن اونجا باشه که من حتما باید در اون موقعیت یادش می‌گرفتم.

نوشتن یک دیدگاه