
هفتهی پنجم: میای بریم پیادهروی؟
هفتهی پنجم خوش گذشت، دیگه انگار یکم به برنامه عادت کردم، به جای سه بار، چهار بار هم پیادهروی کردم، دیشب آرین یهویی بهم زنگ زد و گفت میای بریم پیادهروی؟ منم گفتم صبح رفتم، میدونست البته، حس کردم امیدی بهم نداره، ولی بهش گفتم اگر میای بریم دریاچه، دوباره حاضر پیادهروی کنم، خوشحال شد و گفت باشه میام دنبالت، وقتی اومد تا برسیم کلی گپ زدیم، دور دریاچه هم دربارهی دایناسورها و گونههای مختلفشون حرف زدیم و آخرش هم نشستیم توی یک کافه دربارهی ماشین جدید BMW کلی حرف زدیم، آرین وقتی دربارهی ماشین حرف زده، گوشهی چشمش برق میزنه، عاشق طراحی ماشینه و اطلاعات خیلی جذابی هم داره، واقعا لذت بردم.
برنامهی هفتهی پنجم
جلسهی اول «۲۱ دقیقه»
-
-
- ۵ دقیقه پیادهروی تند و ۲ دقیقه پیادهروی آهسته همراه با ریکاوری
- ۵ دقیقه پیادهروی تند و ۲ دقیقه پیادهروی آهسته همراه با ریکاوری
- ۵ دقیقه پیادهروی تند و ۲ دقیقه پیادهروی آهسته همراه با ریکاوری
-
جلسهی دوم «۳۰ دقیقه»
-
-
- ۳۰ دقیقه پیادهروی
-
جلسهی سوم «۴۰ دقیقه»
-
-
- ۴۰ دقیقه پیادهروی
-
گزارش برنامه
جلسهی اول «۴۷ دقیقه»
امروز با یکی از بچهها قرار داشتم و نمیتونستم وقت خالی براش پیدا کنم، یهویی سر کلاس بهش گفتم میای بریم پیادهروی؟ اونم قبول کرد و اونم با هم ۴.۲۴ کیلومتر پیادهروی کردیم و حرف زدیم، اتفاقا جلسهی خیلی خوبی هم شد.
جلسهی دوم «۳۵ دقیقه»
امروز کلاسم زود تموم شد، با خودم گفتم بهترین کار اینه که برم پیادهروی، خودم رفتم پارک پردیسان و ۳.۸۱ کیلومتر پیادهروی کردم، اولش میخواستم توی ذهنم یکم به کارها فکر کنم بعد دیدم ذهنم خستهتر از این حرفهاست دیگه سر به سرش نگذاشتم و فقط راه رفتم.
جلسهی دوم «۱۰۰ دقیقه»
شب قبل یکی از بچهها بهم پیام داد که بیا فردا ۹ صبح پیادهروی کنیم، گفتم نمیام، گفت ساعت ۱۱ چطور؟ جواب ندادم، خوابم برد، صبح دیدم دوباره زنگ زد و گفت چرا نمیای؟ گفتم نگفتم که میام، ولی میام، چی شد، سه نفری هم جلسهی خوبی داشتیم هم پیادهروی خوبی، هوا گرم بود و ۳.۴۳ کیلومتر پیادهروی کردیم. شب هم آرین دوباره گفت میای بریم پیادهروی؟ منم نتونستم رد کنم و دوباره رفتم و ۵ کیلومتر دور دریاچه پیادهروی کردیم، آخرش هم نشستیم توی یک کافه و بستنی و کیک خوردیم، خیلی ترکیب مزخرفی بود، دیگه تکرارش نمیکنم.