پرنده‌ای به نام آذرباد

برای یک مراسم معنوی به خونه‌ی یکی از دوستان رفته بودم، همینطوری که نشسته بودم دیدم روی میز کنار دستم کتابی با عنوان «پرنده‌ای به نام آذرباد» به چشم می‌خوره، اولش بهش اهمیت ندادم، بعد از چند دقیقه کتاب رو برداشتم ورق زدم و گذاشتم سر جاش، بعد دوباره دلم هوس کتاب کرد و برش داشتم و شروع کردم به خوندن و چقدر این کتاب فوق‌العاده و بی‌نظیر بود. بخش‌های جذابی از کتاب که به نظرم رسید و یادداشت کردم رو اینجا می‌نویسم:

«توانایی ما مرغان دریایی بیش از آن است که گمان می‌کردیم. حالا زندگی چقدر پرمعنی‌تر است.»

«می‌توانیم خودمان را از جهل و تاریکی بیرون بیاوریم»

«می‌توانیم خود را در شمار موجوداتی برخوردار از تکامل، استعداد و هوش بیاوریم. می‌توانیم آزاد باشیم و انواع پروازها را بیاموزیم»

«به هر زمان و مکانی که بخواهی می‌توانی بروی، مرغانی که برای رسیدن به کمال از سفر و طی راه می‌ترسند به جایی نمی‌رسند»

«هیجان آموختن»

«مفهوم عشق ورزیدن برای او این بود که آنچه را دریافته است به مرغان دیگری که می‌خواهند بیاموزد»

«تنها قانون آنست که شما را به آزادی روحی برساند، قانون دیگری وجود ندارد»

 

ریچارد باخ

ریچارد دیوید باخ، نویسنده‌ی آمریکایی است.باخ در اوک پارک ایالت ایلینوی به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۵ به کالج دولتی لانگ بیچ رفت. او از همان دوران کودکی عاشق پرواز بود و اولین بار در پانزده سالگی پرواز با هواپیما را تجربه کرد. باخ به عنوان خلبان جنگنده به گارد ملی نیوجرسی پیوست و بعد از آن، در شغل‌هایی چون نویسنده‌ی فنی شرکت هوایی داگلاس و دبیر مجله‌ی Flying مشغول به کار شد. اکثر کتاب‌های باخ به گونه‌ای با پرواز مرتبط هستند، از داستان های اولیه ی او گرفته که تماما به پرواز با هواپیما می‌پردازند، تا آثار بعدی او.

مشخصات کتاب:

حجم: ۸۶ صفحه  |  قطع: رقعی  |  ناشر: امیرکبیر  |  چاپ: دوم

نوشتن یک دیدگاه