پُر ازدحام

خیلی وقت بود این کتاب رو خریده بودم، از اون دسته از کتاب‌هایی بود که پیشنهاد می‌کنند هر طراح یا مدیر محصولی باید بخونه، ولی من فرصت پیدا نمی‌کردم بخونمش، در کل کتاب رو دوست داشتم ولی واقعا برای صفحه‌پر کردن به نظرم خیلی محتوای غیرضروری نوشته بود، شایدم من پیر شدم دیگه حوصله توضیحات اضافی رو ندارم. دغدغه‌ی اصلی این کتاب نوآوری نیست، ورگانتی دو سطح برای نوآوری قائل است، یکی «نوآوری در راه حل» و دیگری «نوآوری در معنا» من خودم همیشه عاشق دومی هستم، اینکه چه انگاره‌هایی برای حل مشکلات وجود داره بیشتر به رویکرد اول برمی‌گرده که به نظرم همه بلد هستیم به صورت نسبی، نوآوری در معنا یکم سطح بالاتر است، فقط یک چگونه جدید نیست، میشه گفت یک چرایی جدید است، دلیل جدیدی برای استفاده مردم از یک محصول، خیلی خوب این موضوع رو با مثال در کتاب توضیح داده.

قسمتی از کتاب:

«هرکسی خالق معناست. ما با کسانی که دوستشان داریم معنا را خلق می‌کنیم. ما با تواضع و مسئولیت پذیری خود، در کار روزانه هم معنا خلق می‌کنیم. هر یک از ما با حرفه خود، مدیران، طراحان، محققان، دانشجویان، هنرمندان و دانشمندان؛ محصولات، خدمات و رویدادهایی را تولید می‌کنیم که به زندگی مردم معنا می‌بخشند. چه بسا شادی بیافرینیم، دردی بکاهیم  و یا فرصت جدیدی ایجاد کنیم. فراتر از آگاهی خود، هر یک از ما اثری در زندگی دیگران دارد، با چشم اندازی که ایجاد می‌کنیم و کارهایی که به پیش می‌بریم».

روبرتو ورگانتی