کاری که از پیش نرفت، …!

پارسال همین موقع‌ها بود که با دو تا از بچه‌ها نشستیم و کلی گپ زدیم که سال بعد چه کارهایی می‌تونیم با هم بکنیم، بعد امسال برای اون کارها برنامه‌ریزی کردیم و از اول تابستون کار رو جدی شروع کردیم، به نظرم شروع بدی نبود، یکی از بچه‌ها که کلا از همون اول کار یک حالت دایورت به خودش گرفته بود، اون یکی هم اوایل کارها رو خوب پیش ‌می‌برد، حداقل وقتی می‌نشست پای کار واقعا عالی بود. پاییز قرار بود نسخه‌ی اول کار بیاد بیرون ولی باز مثل همیشه در ۹۹ درصد آخر پروژه کار گیر کرد. زمستون هم گذشت و نشد که بشه، امروز با هم نشستیم و قهوه خوردیم و قرار شد کلا همکاری‌مون رو پایان بدیم و ارتباط‌مون رو به عنوان دوست و رفیق ادامه بدیم. یک روزی واقعا می‌فهمم چرا نمیشه!؟ من خیلی کار کردم در زندگیم که روی ۹۹٪ متوقف شدند و این واقعا عذاب‌آور و خسته کننده است.

نوشتن یک دیدگاه