گزارش هفته‌ی اول از چالش دوازده

اولین هفته از تابستان هم گذشت. هیچ کاری نکردم برای انجام برنامه‌های تابستون. جنگ باعث شده بود احساس عجیبی داشته باشم. نمی‌تونستم احساساتم رو مدیریت کنم و کار کنم. حتی کتاب خوندن. ولی امتحانات دانشگاه رو با هر زحمتی بود تموم کردم. هر روز در بلاگم نوشتم، یک فیلم سینمایی خوب دیدم. دیگه باید روی خودم کار کنم که برگردم به کار، هفته‌ی دیگه کار رو باید روتین روزانه‌ام اضافه کنم. ولی در کل خوشحالم که دانشگاه باعث میشه هر سال یکی دو هفته در کنار خانواده‌ام باشم. برای لیلی هم خیلی خوشحال میشم، چون وقتی به خاطر دانشگاه سفر میرم، باعث میشه یک هم‌بازی داشته باشه. رفتارش با یک هم‌بازی خیلی متفاوت از زمانی هست که تنهایی خونه‌ی خودمون مجبوره یا فیلم ببینه یا تنهایی خودش با خودش بازی کنه. واقعا بچه‌ها باید با گروه همسالان خودشون وقت بگذرونن تا رشد کنن. جالب این بود که من بهش اجازه نمی‌دادم بازی ماین‌کرفت رو بازی کنه، یواشکی دیدم روی تبلت کوچولوش نصب کرده، به گوگل هم گفته بود، جون مادرت ماین‌کرفت اصلی اصلی اصلی رو بده، البته که نسخه اصلی نبود ولی باعث شد بهش اجازه بدم روی گوشی و تبلت ما با خواهرزاده‌ام دوتایی یکم بازی کنن. هفته‌ی جالبی بود، امیدوارم تابستون اتفاقات خوبی بیفته و از این اضطراب یکم در بیایم.

نوشتن یک دیدگاه