
گزارش هفتهی دوم از چالش دوازده
هفتهی دوم هم گذشت، واقعا راندمان خوبی نداشتم، البته انتظار بالا داشتن از خودم در ایام عید اصلا کار درستی هم نیست، هم سفر بودم، هم مهمونی بودم، هم تمرکز نداشتم، هم کار داشتم، برنامه هم خیلی سنگین چیدم و احتمالا اشتباه باید روش تجدید نظر کنم. با این حال، خوبه که یک کتاب خوب خوندم، یک فیلم سینمایی خوب دیدم، یک فصل از سریال «بهتره با کال تماس بگیری» رو دیدم. واقعا کاش به جای ول چرخیدن در اینستاگرام وقتی حالم خوب نیست حداقل سریال ببینم، مفیدتره به نظرم. این هفته بازسازی خونهی لیلی رو پیش بردم، کلی کار کردم روی پروژهی ویرگول، زبان خوندم، راضی کننده نبود ولی به نظرم خوب بود، شروع خوبی داشت حداقل. یادگیری رو رسما تعطیل کرده بودم این مدت، به جای اون با دوستم شبها کلی گپ میزدیم و قهوه میخوردم، از آدمهای کافه خیلی خوشم میاد. دوست دارم ببینمشون. یکم پیادهروی کردم، یک دوست قدیمی رو دیدم و با هم گپ زدیم. هر روز در بلاگم نوشتم. کلی فکر کردم، نقشه کشیدم، با خانواده حرف زدم، شام رفتیم بیرون و بقیه رو دعوت کردیم، چون واقعا خونهمون یکم دوره و دوست داشتیم دعوتشون کنیم. خوش گذشت.