گزارش هفته‌ی سوم از چالش دوازده

هفته‌ی خوب و غم انگیزی بود، هفته‌ی خوبی بود چون تونستم کلی طبق برنامه پیش برم، یک فیلم سینمایی خوب ببینم، یک کتاب خیلی عالی بخونم که هفته‌ی دیگه معرفی‌اش می‌کنم. سه روز در هفته ورزش کنم، چند جلسه کلاس خلبانی شرکت کنم. کلی تسک کاری انجام بدم، فکر نمی‌کردم بتونم زبان رو برسونم به برنامه، ولی موفق شدم. خیلی خوب زبان خوندم ولی واقعا سخت شده دیگه، زمان زیادی می‌بره و سرعتم کم شده، ولی امیدوارم نتیجه‌اش خوب باشه. سیزده بدر کنار خانواده بودم، حتی تسک‌های هفته‌ی گذشته‌ هم یکم جبران کردم. غم‌انگیز بود چون بعد از دو هفته در کنار خانواده‌ام بودن باید ازشون جدا می‌شدم، از نظر جسمی هم یکم حالم خرابه و از نظر روحی بهم فشار زیادی وارد می‌کنه. دوست داشتم پنج‌شنبه و جمعه رو خیلی بهتر پشت سر می‌گذاشتم ولی نشد، منم بی‌خیال شدم، گاهی باید آدم خودش رو رها کنه تا زندگی خودش به یک سمتی بچرخونه‌اش. جالب اینجاست که سر مسائلی خیلی دچار اضطراب شده بودم که خدا خیلی کمکم کرد تا حلشون کنم. خواستم همینجا ازش تشکر ویژه کنم.

نوشتن یک دیدگاه