
گزارش هفتهی نهم از چالش دوازده
اردیبهشت واقعا تموم نمیشد، اینقدر این مدت بدهیهای عجیب بار آوردم که نمیفهمم چطوری ماهها رو تموم میکنم، خدا رو شکر سرم به کار گرمه وگرنه اذیت میشدم. از طرفی حس میکنم دوباره دچار افسردگی شدید شدم. حالم خوب نیست، دوست دارم مدام بخوابم، بعضی از کارها با وجودیکه اتفاق نیفتاده اذیتم میکنه، یک سری کار نیمه تمام هم گیر آدمهای بیهوده دارم که اونا هم اذیتم میکنه، کلا وسط یک سری کار گیر کردم، حس میکنم سر در گریبان شدم. ولی وسط این مشکلات سعی میکنم یکم هم برنامههای چالش رو پیش ببرم، دوست ندارم با ۲۰ درصد فصل رو تموم کنم، برای همین سعی میکنم، بخونم، بنویسم، ببینم و … این چهار هفته واقعا خیلی از نظر ذهنی آشفته خواهم بود، امتحانات دانشگاه در پیش هست، پروژههای شرکت به مرحلهای رسیدن که فشار کاری زیادی روم هست، آزمون زبان دارم، خلبانی هم باید دو تا امتحان بدم که امروز فهمیدم باید بیخیالش در مدت کوتاه بشم، ضرر بزرگی این وسط میبینم ولی کاری نمیتونم بکنم.