گزارش هفته‌ی هشتم از چالش دوازده

یک هفته‌ی دیگه هم گذشت، ولی فکر نمی‌کردم اینقدر برام غم‌انگیز باشه، سال‌ها پیش وقتی آخرین روز مدرسه بود، خیلی غمگین شدم، انگار دوباره داشتم روز آخر مدرسه رو تجربه می‌کردم. ولی خدا رو شکر راضیم، همیشه خدا سوپرایزهای جالبی برام داره. خیلی عادی هفته رو تموم کردم، فصل سوم سریال خانه‌ی پوشالی رو تموم کردم، فیلم پاپیون رو دیدم، زبان خوندم، میشه گفت برنامه‌ی تابستون رو تموم کردم، فقط چند تا کار کوچیک مونده، البته تصمیم دارم جلوتر برم، کارهام رو جلو بردم برای تحویل دادن و آماده شدم برای رفتن به دانشگاه و تمرکز روی امتحانات دانشگاه، احتمالا هفته‌ی دیگه رو بگذارم برای ریکاوری که چهار هفته‌ی سخت رو با برنامه‌ریزی جذاب، کارهایی رو بکنم که بعضی از کارها به نتیجه‌ای برسه یا حداقل به موقعیت قابل قبولی برسه. خدایا بازم شکرت.

نوشتن یک دیدگاه