
گزارش هفتهی هفتم از چالش دوازده
عجب هفتهی فوقالعادهای شد، خیلی خوشحالم که هفته رو با یک سوپرایز بزرگ تموم کردم، کارهای روتین مثل نوشتن و خوندن و دیدن و … همیشه بود، کارهای خاص یک هفته رو میتونه جذاب کنه که این هفته این ویژگی رو داشت. حال روحیم تعریفی نبود، یکم در خودم غرق شدم، ولی چند تا مصاحبه خوب داشتم ولی آدمی که میخواستم رو پیدا نکردم. هنوز دو به شک هستم، تصمیماتی دارم که مسعود باهاش مخالف هست ولی من حس میکنم شدنیه، نمیدونم باید راضیش کنم یا تصمیم بگیرم، البته که خودمم هنوز شک دارم، هفته دیگه باید یکم کارها رو جمعوجور کنم تا برم سر وقت درس خوندن، چند تا امتحان جدی دارم، یکی دانشگاه، دو تا آزمون دارم و یک مصاحبه، هفتههای سختی در پیش دارم، همین که بار خیلی زیادی از بدهی کارها برای تابستون ایجاد نکنم هنر کردم چون خیلی از کارها رو احتمالا نمیرسم انجام بدم.