گزارش هفته‌ی پنجم از چالش دوازده

عجب هفته‌ای بود خدایی، شنبه با بگو مگوی کاری شروع شد، سه‌شنبه به نقطه‌ی قابل فهم برای هم رسیدیم. از نظر شخصی هم جالب بود، استخر رفتم دو بار، پیاده‌روی کردم، به رژیم غذایی پایبند بودم، کتاب خوندم، فیلم دیدم، هر روز اینجا نوشتم، از همه جذاب‌تر، تونستم کابینت‌هاش آشپزخونه‌ی لیلی رو درست کنم و آخر هفته هم برم به خانواده سر بزنم، هم کابینت‌ها رو نصب کنم. یادم رفته بود توالت فرنگی‌ رو هم نصب کردم، خیلی داستان داشتیم، یک سری قطعاتش رو شکوندم، بعد رفتم سر وقت فلاش‌تانک، اینم یاد گرفتم نصب کنم، کار نشدنی در عالم نداریم، فقط باید گند بزنی، بالاخره یادش می‌گیری. خلاصه هفته‌ی جذابی بود به خیلی از کارها رسیدیم، حتی زبانم هر روز خوندم و یک خیزی هم برای خلبانی برداشتم که خیلی موفق نبود، یکم روی مدرسه دوازده هم کار کردم. یکی یکی داره یادم میاد چه کارها کردم، الان فهمیدم سفارش قفسه‌های تانگو رو دادم، یک محصول جدید کنارش ساختم، دو تا تخت یک نفره و دو نفره دیزاین کردم و رفتم آهن خریدم و سفارش دادم برام بسازن تا ببرمش کارگاه، چوب هم بهش اضافه کنم. واقعا خیلی هفته‌ی پر کار جذابی بود.

نوشتن یک دیدگاه