اسم آرتور شوپنهاور رو زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقت تلاشی برای اینکه بفهمم کی بوده نکرده بودم تا اینکه با این کتاب آشنا شدم، همین طوری بدون هدف داشتم بین کتاب‌ها می‌گشتم که به این کتاب و چند کتاب دیگه از شوپنهاور رسیدم، این

از جمله فیلم‌های قدیمی و خیلی دوست‌داشتنی بود که تا حالا دیدم. نشون دادن ذات اصلی سیاست و سیاستمدارها، کاری که در اصل رسانه‌ها با مردم می‌کنند و در پشت پرده چه اتفاقات کثیفی که در حال رخدادن نیست، سیاستمدارانی که حکم عروسک خیمه‌شب‌بازی دارند

امروز وقتی نشستم پشت فرمون احساس کردم ماشین مثل همیشه نیست، ناخودآگاه یاد درس‌ System دوره‌ی خلبانیم افتادم، موتور هواپیمای ملخی خیلی شبیه موتور ماشینه، سعی کردم محتوای اون درس رو در ذهنم مرور کنم و ببینم بدون مراجعه به تعمیرگاه می‌تونم مشکل رو حدس

فیلم سیاسی جالبی بود، نمی‌دونم بر اساس یک داستان واقعی بود یا ساخته و پرداخته‌ی نویسنده‌، ولی دوستش داشتم، شخصیت‌پردازی‌های فیلم جذاب بود، نکته‌ی جذاب فیلم بیشتر سیستم قضایی مستقل بود که باعث شد آدم‌های بزرگی گرفتار بشوند که در حالت عادی امکان نداشت این

امروز خیلی افسرده بودم، از صبح هر کاری کردم یکم فقط حال خودم رو بتونم بهتر کنم، موفق نشدم، ساعت حدودای ۹شب بود، دیگه از خودم ناامید شده بودم، از روی تخت بلند شدم، آروم پله‌های خونه رو رفتم پایین و برای چند دقیقه بدون

دو سال پیش بود فکر کنم که دیدن این سریال را شروع کردم ولی نتونستم تمامش کنم، یعنی تا اوایل فصل دومش رو دیدم، تا اینکه نمی‌دونم چی شد علاقه‌مند شدم به دیدن این سریال، اوایل به سختی قسمت‌ها را می‌دیدم، سعی می‌کردم روزی یک

می‌خوام اینبار ناله نکنم که وای چقدر حالم بد بود و نتونستم طبق برنامه پیش برم و از این حرف‌ها، به نظرم شما خودتون این رو جلوی تمام گزارش‌هام بگذارید دیگه. به نظرم همین که دو تا فیلم برای این هفته دیدم و یک کتاب

امروز این کتاب را از کتابفروشی خریدم، چیزی که باعث شد بخرمش، این جمله بود که هنگام ورق زدن کتاب به چشمم خورد، «افسانه‌های تنهایی»، دلیلش این بود که این روزها به شدت احساس تنهایی می‌کنم، حس می‌کنم اونقدر تنهام که دیگه خودم رو هم

این روزها حال و روز خیلی خوبی ندارم، یکی از بچه‌ها توییت کرده بود و روی لپ‌تاپش اسم یک فیلم بود، سرچ کردم دیدم درباره‌ی خودکشی هست، برام جالب اومد، همون لحظه شروع کردم به دیدن این فیلم، خیلی فیلم جذابی بود، عاشق این فیلم