دیشب خسته از سر کار برگشتم خونه، اضطراب شدید داشتم. همه داشتن خندوانه می‌دیدن، مهران غفوریان رو دعوت کرده بودن، همین چند وقت پیش بود که به خاطر. بیماری قلبی در بیمارستان بستری شده بود. داشت خاطرات بیمارستانش رو تعریف می‌کرد و من آروم آروم

خیلی این فیلم رو دوست داشتم، یک فیلم طنز، قدیمی و با مفهوم. فکر نمی‌کردم این فیلم باعث بشه برای لحظاتی از ته قلب بخندم، یک شخصیت در فیلم بود که همیشه سوتی می‌داد، وقتی عصبانی می‌شد من می‌مردم از خنده. [eltdf_button size="medium" type="" text="IMDb" custom_class=""

تولد چهل سالگی ناصر رو هیچ وقت فراموش نمی‌کنم، سه سال پیش بود، با کلی آدم جدید آشنا شدم، اون موقع خیلی غمگین‌تر از امروزم بودم، آشنایی با اون آدم‌ها باعث شد زندگی برام ساده‌تر بشه. امروز تولد چهل‌و‌سه‌ سالگی ناصر بود، آشنایی من با

فیلم آخه اینقدر غم‌انگیز؟ جالب اینجا بود که داستان فیلم کاملا واقعی بود، نمی‌دونم واقعا چطور میشه که یک دختر بچه‌ی ۱۹ ساله به جایی میرسه که مرگ رو به زندگی ترجیح میده، می‌دونید واژه‌هایی مثل ایمان، اعتقاد و

امروز بعد از کلی سبک و سنگین‌ کردن زندگیم تصمیم گرفتم به روانپزشک مراجعه کنم. کلی پرس‌و‌جو‌ کردم و از دوستانم سوال پرسیدم تا به دکتری رسیدم که احساس می‌کردم می‌تونه کمکم کنه، می‌خواستم وقت بگیرم، دیدم مثل همیشه بهم گفتن آقای دکتر تا یک

یک هفته‌ی دیگه هم گذشت، این هفته هم علاوه بر دو تا فیلم سینمایی و یک کتاب و نوشتن پست‌های بلاگ روزانه، تونستم چند تا از امتحانات خلبانی رو بدم، عجب استرس و اضطراب شدیدی گرفتم از دست این امتحانات. آخر هفته هم با ناصر

این دومین کتابی بود که از آرتور پوشنهاور می‌خوندم، به نظرم من به درد کتاب‌های فلسفی نمی‌خورم، چون اصلا برام مهم نیست قبلا کجا بودم، بعدا کجا میرم، اصلا چرا زنده‌ام، زندگی چیه و

یک فیلم فوق‌العاده‌ی دیگه، بخشی از داستان زندگی واقعی درسو اوزالا، به نظرم یکی از دلایل جذابیت این فیلم برای من این بود که داستان زندگی یک انسان واقعی بود. یک انسان متفاوت، سخت‌کوش، باهوش و

امروز بعد از چهار ماه کلاس فشرده، دوره‌ی زمینی CPL هم تمام شد. واقعا لذت می‌برم از یادگیری خلبانی، برنامه‌های خیلی خاص و جالبی براش دارم، فقط نمی‌دونم فرصت می‌کنم بالاخره انجامشون بدم یا نه، ولی همین که دست و پا شکسته دارم همچنان ادامه

امروز به بهانه‌ی دیدار دوستانه‌، یکی از دوستانم دعوتم کرد سینما تا این فیلم رو ببینیم. انتظار داشتم با فیلم خیلی بهتری مواجه می‌شدم، فیلم بدی نبود ولی در حدی که سر و صدا کرده بود هم نبود به نظرم. برای من اینطوری بود که