هود و گاز
خیلی بینظم دارم کار میکنم روی خونهی لیلی، از هر جایی یه چیزی رو خریدم، هود و گاز رو یادم اومد سال پیش خریدم، برند کن هم خریدم، نمیدونم چرا با این برند خوب ارتباط برقرار کردم، کارهاش رو دوست دارم، حتی دیزاینهاشون هم به
خیلی بینظم دارم کار میکنم روی خونهی لیلی، از هر جایی یه چیزی رو خریدم، هود و گاز رو یادم اومد سال پیش خریدم، برند کن هم خریدم، نمیدونم چرا با این برند خوب ارتباط برقرار کردم، کارهاش رو دوست دارم، حتی دیزاینهاشون هم به
این هفته امتحان داشتیم اونم چه امتحاناتی، برای کلاس بدن تنها اجرای دو نفره من و امیر بودیم، به جای اون کوچه و سنگ زدن بچه، اول نمایشنامهی شاهزاده و گدا رو برداشتیم، طنزش کردیم و اجراش کردیم، خودمون راضی بودیم، هر چند استاد خیلی
این هفته هم هفتهی جالبی بود برای خودش، یک سفر با دکتر به تبریز داشتم و آرش رو بعد از یکسال حضوری دیدمش، دقیقا یک روز قبل از برگشتنش. اولین هفتهی کارمندی رو پشت سر گذاشتم و تجربهی جالبی بود. روی پروژهی اکونیو کار کردیم،
بعد از بالا آوردن نسخهی اولیهی Twelve Work تصمیم گرفتیم برای شروع یک افزونه برای وردپرس بنویسیم که اطلاعات خرید و مشتریان رو به صورت اتوماتیک برای نرمافزار ما ارسال کنه. این برای علی اصغر یکم سخت بود چون PHP کار نکرده بود، برای همین
من تا مدتی عاشق پرواز بودم، اصلا برای خودم جلسه تولید میکردم تا با هواپیما برم و برگردم ولی از یک جایی به بعد انگار از پرواز ترسیدم، شاید برای همین رفتم و کلاسهای خلبانی رو شروع کردم. ولی تا امروز دیگه سوار هواپیما نشده
امروز میخوام برای خودم یک داستان واقعی از زندگی خودم تعریف کنم، طوریکه بعدها برگردم و دوباره بخونمش و یادم بیفته که چه دوستهای عزیزتر از جانی داشتم، چند سال پیش با دوستی دربارهی یک همکاری حرف زدیم، قرار شد اول برای من کار الف
گاهی از دور احساس میکنم حرف زدن و دوستی با آدمی میتونه برام خیلی جذاب باشه ولی وقتی از نزدیک میبینمش با خودم میگم چقدر از دور قشنگتر بود، امروز سر ناهار با دوست جدیدی آشنا شدم که دقیقا همین احساس رو نسبت بهش داشتم
این هفته کلاس بدن به این گذشت که استاد اتود بچهها رو قبل از امتحان میانترم ببینه و نظر بده تا بتونیم اجراهای بهتری داشته باشیم، همون داستان کوچه و بچهای که سنگ میزنه بهمون، کلاس بداهه و خلاقیت استادش درگیر امتحان بود و کلاس
من قبل از ۱۸ سالگی کلی تجربهی شاگردی کردن دارم، از سوپرمارکت بگیر تا بخاری فروشی، اولین تجربهی کاریم هم بر میگرده به دورهی ابتدایی که در کنار بابای مدرسه فتیر میفروختم. هنوز یادمه که بعضی روزها پول کم میاوردم، هنوز نمیدونم چرا؟ ولی واقعا
این هفته خیلی هفتهی جذاب و هیجانانگیزی برای من بود، بعد از سالها دوری از چنین سفرهایی، باز تونستم یک سفر ماجراجویانهی خاص و طولانی برم. قسمت جذاب این سفر توزیع کتابهای شازدهکوچولو بود و اینکه برای اولین بار وال سبز هم از پارکینگ در