
گپی با محمد مهدی
گاهی از دور احساس میکنم حرف زدن و دوستی با آدمی میتونه برام خیلی جذاب باشه ولی وقتی از نزدیک میبینمش با خودم میگم چقدر از دور قشنگتر بود، امروز سر ناهار با دوست جدیدی آشنا شدم که دقیقا همین احساس رو نسبت بهش داشتم برای همین بیشتر داستان به مسخرهبازی گذشت و اینکه تلاش کنم چیزهای بیشتری از داستان زندگیش بدونم، برام جالب بود، البته واقعا این قسمتش رو دوست داشتم که داستان زندگیش رو شنیدم، واقعا جذاب بود، ولی احساسم این بود دوست دارم بیشتر ببینمش ولی واقعا اینطوری نبود، آدمها واقعا دور از قشنگتر هستند.