
باتلاق
در طول سالهای زندگیم به خاطر کمبود دانش، شرایط احمقانهی محیطی، ناآگاهی و عدم آموزش در یک سیستم غلط آموزشی و خلاصه کلی دلیل دیگه، یک سری عادتهای بد در خودم ساختم، که نه تنها دوستشون ندارم، بلکه اونقدر عمیق درگیرشون هستم که گاهی از زندگی کردن هم میفتم، انگار خودم باتلاقی ساختم و خودم رو در اون گرفتار کردم. حالا باید سالها تلاش کنم تا از این باتلاق خودم رو نجات بدم. البته قبلا چنین برداشتی داشتم، ولی حالا که سالهای زیادی رو مشغول نجات نافرجام خودم از باتلاقی که خودم ساختم هستم، میفهمم، گاهی امیدی به نجات خودم از این باتلاق نیست، هر چی جلوتر میرم غمگینتر و افسردهتر میشم. گاهی از خودم سوال میکنم چی شد واقعا که اینطوری شد؟ آیا واقعا راهی برای نجات خودم از باتلاقی که خودم ساختم هستم؟