گزارش هفته‌ی سوم از چالش دوازده

یک جوری هفته‌ها پشت سر هم می‌گذرن که آدم اضطراب می‌گیره، شاید دلیلش این باشه که دارم می‌شمارمشون. یکی نیست بگه چه کاریه پسر، ولش کن بزار بگذره. این هفته بالاخره امتحانات دانشگاه تموم شد، خودم فکر نمی‌کردم بتونم همه‌شون رو قبول بشم، چون خیلی سخته یک کتاب رو شب امتحان بخونی و قبول بشی، به خصوص دروس تخصصی و زبان، ولی خدا رو شکر موفق شدم قبول بشم، حتی با نمره‌های خوب، یکی از درس‌ها رو شدم ۱۹.۳۳، پرونده‌ی دانشگاه برای سال ۱۴۰۱ بسته شد با ۳۵ واحد قبولی در کل. بعدش هر روز در بلاگم نوشتم، یک کتاب خوب خوندم، رسما هر کتابی درباره‌ی محتوا میاد دستم شروع می‌کنم به خوندنش. یک فیلم جالب دیدم، کلا فیلم‌هایی که تا حدی داستان‌شون واقعی هست رو دوست دارم. با کلی ناشر صحبت کردم و کاتالوگ براشون فرستادم، به یکی از دوستانم مشاوره دادم و خودم لذت بردم از کاری که کردم، چون طرف خیلی راضی به نظر می‌رسید، زیاد کار مشاوره رو دوست ندارم، شاید اعتماد به نفس ندارم. تسمه تایم ماشین پاره شد و پنج، شش روز به سفر ما اضافه شد. دوره‌ی UX هم خیلی خوب پیش بردم، تکالیف دوره‌ی دوم رو تموم کردم و فرستادم، دوره‌ی سوم هم شروع کردم، خیلی داره بهم مزه میده، بریم ببینیم هفته‌ی بعد خدا چه داستان‌هایی برامون تدارک دیده.

نوشتن یک دیدگاه