گزارش هفته‌ی یازدهم از چالش دوازده

اصلا نفهمیدم این هفته چطوری گذشت، فکرش رو نمی‌کردم هفته‌ای که توش تولدم باشه اینطوری بگذره، شاید دچار بحران میانسالی شدم، نمی‌دونم. خلاصه هر طوری بود گذشت، البته بعدا جبران کردم ولی خب انتظار بیشتری داشتم از خودم برای این روزها، یعنی برنامه‌ام چیز دیگه‌ای بود، ولی گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود. حالا منتظرم گاهی هم بشود که بشود که بشود. بگذریم، این هفته هم هر روز نوشتم، کتاب خوندم، فیلم دیدم، بازی کردم، خرید کردم، تولدم بود، لش کردم، خوابیدم، بازم خوابیدم، دوباره خوابیدم، زندگی همین فراز و فرود‌هاست دیگه. گاهی منطقش رو نمی‌فهمم ولی باید باهاش کنار اومد، زیادی فکر کردن بهش هم خوب نیست، مثل زیادی مفید بودن، گاهی باید مفید نبود، فقط باید بزاریم بگذره، …

نوشتن یک دیدگاه