فانی و الکساندر
خیلی فیلم قشنگی بود، جایی از فیلم میخواستم کشیش رو برم اونقدر بزنم تا بمیره، موسیقیها و شعرهای سوئدی هم خیلی دوست داشتم، به نظرم همین فیلم باعث شد من به سوئد علاقهمند بشم. این حجم از آزادی رو واقعا در غرب دوست دارم، به
خیلی فیلم قشنگی بود، جایی از فیلم میخواستم کشیش رو برم اونقدر بزنم تا بمیره، موسیقیها و شعرهای سوئدی هم خیلی دوست داشتم، به نظرم همین فیلم باعث شد من به سوئد علاقهمند بشم. این حجم از آزادی رو واقعا در غرب دوست دارم، به
رسیدم به قسمت فیلمهای هندی IMDb، ولی به نظرم صنعت فیلمسازی هند پیشرفت خیلی چشمگیری داشته دقیقا مثل ما که پسرفت عالی داشتیم. محتوای فیلمهاشون خیلی خوب شده. کمتر از اون صحنههای عجیب فیلم هندی قدیمی میشه دید که یکی میاد و هزار نفر رو
بعد از دیدن این فیلم داشتم به حال خودمون غصه میخوردم، اینا دنبال چی هستن، ما دنبال چی هستیم، اینا چه چیزهایی به بچههاشون آموزش میدن و دغدغههاشون چیه! ما چی آموزش میدیم و دغدغههامون چیه! از عقب بودن به نظرم یه چیزی فراتر هستیم.
اولش دوست نداشتم این فیلم رو ببینم، دلیلش رو نمیدونم چی بود ولی وقتی شروع کردم به دیدنش دیگه نتونستم از پای فیلم بلند بشم، واقعا داستان پیچیده و جذابی داشت هر چند بیشتر خاک بر سری هم بود (لبخند). به نظرم هر چیز دیگهای
به تمام معنی کلمه فیلم غمانگیزی بود برای من. راستش نمیدونم دربارهاش چی بگم، گاهی زندگی اونقدر پیچیده میشه که تحلیل کردنش خیلی سخت میشه. این فیلم هم یه جورایی زندگی بود. من در زندگیم آدمهای این چنینی زیاد دیدم. خیلی وقتها هم برام سوال
خیلی فیلم عجیبی بود، واقعا همین که در غرب این امکان وجود داره بر علیه کار اشتباه حتی کلیسا فیلم بسازند به نظرم فوقالعاده است. نمیدونم گاهی هیچ حرفی نزدن خیلی تاثیرش بیشتر از حرف زدنه، منم ترجیح میدم چیزی نگم. فیلم فوقالعادهای بود به
خیلی فیلم عجیب و پیچیدهای بود. روایت سه داستان در هم تنیده شده، یک جورایی انگار موضوع فیلم تقدیر بود. همیشه دوست داشتم یک مدت جای خدا باشم ببینم چطوری این همه داستان رو مدیریت میکنه و بهم مرتبط میکنه! خودمونیم خدا بودن هم اونقدر
خیلی جالب بود برام که تا حالا این فیلم رو ندیده بودم، شاید به هر کی بگم بهم بخنده، اینقدر اسم راکی رو شنیده بودم ولی نرفتم فیلمش رو ببینم. خیلی فیلم قشنگی بود، شاید هم اون راکی که اسمش رو شنیده بودم این راکی
یک فیلم دوست داشتنی دیگه، به خصوص که بر اساس یک داستان واقعی بود و رانندگی و سرعت که من عاشقش هستم، خیلی جالبه من شاید آدم ریسکپذیری باشم ولی اصلا آدم خطرپذیری نیستم، کاری که با جونم رابطه داشته باشه رو خیلی روش ریسک
فیلم خیلی باحالی بود، به خصوص ماجرای دیوار اریحا در فیلم. به نظرم عاشق شدن در یک لحظه اتفاق نمیفته، شاید هم بیفته ولی در طول زمان هست که تبدیل به دوست داشتن عمیق میشه و زمانیکه تبدیل به دوست داشتن بشه اون وقته که