امروز آخرین روز از امتحانات دانشگاهم بود، در این ترم موفق شدم ۱۶ واحد رو قبول بشم، ۲ واحد رو رد بشم چون واقعا دوستش نداشتم که بیشتر براش وقت بگذارم و ۲ واحد هم قبول شدم چون عملی داشت و حوصله‌ی اون رو نداشتم

همیشه تصورم از دانشگاه، چیزی بود که در تصویر می‌بینید، یک فضای بزرگ و سرسبز با ساختمون‌های خوشگل، دقیقا مثل همون تصوری که از مدرسه داشتم، خدایی مدرسه همچنان یک کمد به ما بدهکاره. لعنتی‌ها فیلم مدارس خارجی رو نشون می‌دادن بعد ما هم می‌رفتیم

یکی از رشته‌هایی که همیشه از بچگی دوست داشتم روانشناسی بود ولی هیچ وقت نتونستم برم دنبالش، خیلی برام عجیب بود که نرفتم دنبالش، ولی از پارسال در دانشگاه ثبت‌نام کردم و شروع کردم به یادگیری روانشناسی، البته ترم پیش روحیه‌ام رو از دست دادم