یک شب اتفاق افتاد
فیلم خیلی باحالی بود، به خصوص ماجرای دیوار اریحا در فیلم. به نظرم عاشق شدن در یک لحظه اتفاق نمیفته، شاید هم بیفته ولی در طول زمان هست که تبدیل به دوست داشتن عمیق میشه و زمانیکه تبدیل به دوست داشتن بشه اون وقته که
فیلم خیلی باحالی بود، به خصوص ماجرای دیوار اریحا در فیلم. به نظرم عاشق شدن در یک لحظه اتفاق نمیفته، شاید هم بیفته ولی در طول زمان هست که تبدیل به دوست داشتن عمیق میشه و زمانیکه تبدیل به دوست داشتن بشه اون وقته که
نبرد الجزیره، از اون فیلمهای جذابی بود که دیدم. اسم الجزایر رو زیاد شنیده بودم ولی نمیدونستم یکی از مستعمرات فرانسه بوده و فرانسه با چه وضعیتی اونجا رو ترک کرده. این که یک کشور قسمت اروپا نشین و مسلمان نشین داشته باشه و کلا
خیلی فیلم قشنگی بود، به خصوص که یک داستان واقعی پشت این فیلم بود. البته همزمان خیلی هم دردآور بود، میدونید همیشه با خودم فکر میکردم سازمان ملل تشکیل شده تا از حقوق مردم ملتها دفاع کنه، ولی گویا این شکلی نیست، جاهایی که باید
فیلم طنز جالبی بود، خیلی برام جالبه غربیها اینقدر اجازه دارن با دینشون شوخی کنند، البته شوخیهای جالب، بعد همینها تا چند سال پیش سر همین دین بزرگترین جنگهای تاریخ رو رقم زدند. عجیب نیست؟ این فیلم رو دوست داشتم، به خصوص جایی از فیلم
این فیلم صرف نظر از فیلمنامهاش، موسیقی بینظیری داشت به نظرم، فوقالعاده لذت بردم از موسیقی این فیلم، بعدش هم به نظرم یک داستان خوب خیلی بهتر از یک داستان بد با جلوههای ویژهی خوبه، یک داستان خوب میتونه خیلی ساده و عمیق باشه و
خیلی فیلم جالبی بود، نمیدونم چی شده که رسیدم به فیلمهای فرانسوی، این فیلم داستان زندگی یک نوجوان در سن بلوغ بود که خیلی ساده و روان پیش میرفت، خیلی احساس جذابی داشتم، تو سبک فیلمهای عباس کیارستمی بود. جالب اینجاست که من با دیدن
فیلمهای فرانسوی به خصوص قدیمیهاشون خیلی با فیلمهای قدیمی آمریکایی فرق دارند، از سبک زندگیشون بگیر تا دغدغههاشون در فیلم، این فیلم هم برام خیلی جالب بود، به خصوص شخصیت سعید، ماجرای سه دوست فرانسوی در یک برههی خاص و در یک محلهی خاصتر، یه
خیلی فیلم جالب و دوستداشتنی بود، به خصوص که بعد از دیدن فیلم رفتم سرچ کردم و دیدم واقعا چنین داستان و سگی وجود داشته. تازه میفهمم چرا بعضیها اینقدر عاشق سگ هستند، خدایی سگ چرا اینقدر حیوان وفاداریه، خیلی فوقالعاده است یک موجودی آدم