
از کاغذ گراف تا نوشتن یک کتاب
این کتاب رو از نمایشگاه کتاب امسال خریدم، موقع خرید اصلا نگاه نکردم نویسندهی کتاب چه کسی هست! امروز بعد از کتاب «داستاننویسی به مثابه شغل» هاروکی موراکامی این کتاب رو خوندم، یکم خورد تو ذوقم. فکر کنید یک نفر اولین کتابی که در زندگیش نوشته آموزش نویسندگی باشه، قبل از اینکه هیچ کتاب دیگهای نوشته باشه! شاید این موضوع باعث بشه کتاب رو پرت کنید یک گوشه و نخونید، حتی نویسنده در تمام قسمتهای کتاب خودش رو یک نویسنده نوقلم معرفی میکنه ولی من این کتاب رو شخصا دوست داشتم. تمام منابع و آدمهایی که ایشون برای نوشتن این کتاب ازشون نام میبره رو من میشناختم، از ست گودین بگیر که عاشق کتاب مهرهی حیاتی اون هستم، تا ویکتور فرانکل و کتاب «انسان در جستوجوی معنی»، حتی از کتاب «راه هنرمند» هم کلی برداشت شده بود و من حس کردم پای تئوری انتخاب ویلیام گلسر هم وسط بود، خلاصه به نظرم منابع خوبی رو خلاصه کرده بود و به نظرم به جز قسمتهای اندکی در کتاب باقی نکات درست و جذابی بود و قطعا به نوشتن شما کمک میکنه، همین که جسارت رو پیدا کرده بود و نوشته بود به نظرم فوقالعاده بود.
مشخصات کتاب:
حجم: ۱۷۵ صفحه | قطع: رقعی | ناشر: نسل نو اندیش | نویسنده: منیره مردانی | چاپ: اول
منیره مردانی
سلام آقای فتاحی
یک لحظه به ذهنم رسید اسمی از خودم نبرم و حس عجیبی که از این نوشته پیدا کردم رو بنویسم اما تصمیمم عوض شد با معرفی خودم حس احترام و ارزش و وقتی که برای این کتاب گذاشتید رو میخوام انتقال بدم
من منیره مردانی هستم نویسنده کتاب از کاغذ گراف تا نوشتن یک کتاب.
این نظر برام هم عجیب بود و هم متفاوت
در ابتدا چرا دروغ خورد تو ذوقم دلم یهو ریخت پایین گفتم دیدی کتابت تنها خوانندش خودت خواهی بود ولی وقتی ادامه متنتون رو خوندم واقعا یک حس عجیبی داشتم
من همیشه از اینکه شجاع و جسور به نظر بیام ترسیدم ولی اینکه یکی حس میکنه این کارو انحام دادم هر چند ناچیز هر چند اشتباه برام باارزش بود
آقای فتاحی اصلا از این دیدگاه نگاه نکرده بودم واقعا عجیب درسته، من حتی نویسنده نبودم ولی تو اولین کتاب ادعا آموزش نویسندگی رو نشون دادم تو دید دیگران خودخواهی ولی حقیقتا شاید جالب نبوده ولی از روی غرور نبود و میدونید قضیه چیه؟
من کتابی رو نوشتم که داخل هیچ کتاب فروشی پیدا نکردم کتابی ساده میخواستم از زندگی یک نویسنده ساده داستان زندگی یک نویسنده ساده رو میخواستم
تا این کتاب نوشته شد چیزی شبیه میدون جنگ بود برام و موقعی نوشتن کتاب شروع شد که انگار این کتاب رو قبلا زندگی کرده بودم
ممنونم آقای فتاحی ممنونم که من و یک انسان جسور خطاب کردید امروز دید من حتی کوچیک به یک گوشه از زندگیم تغییر کرد
و از آشنایی با شماخوشحالم و قدرت این و پیدا کردم نوشتن کتاب بعد رو شروع کنم
و درآخر اینکه این تنها اثر من نیست
من داخل دو کتاب رمان هم با تعدادی از نویسندگان انجمن برتر نویسان در قسمتی از رمان حضور دارم.
آخرین نگاه
حسرت آخرین نگاه
ابوالفضل فتاحی
ممنونم خانم مردانی بابت دیدگاهی که نسبت به مطلب من داشتید، راستش من اینجا فقط برای خودم مینویسم و فرضم همیشه این بوده که تنها مخاطب اینجا خودم هستم. قبل از هر چیز احساس جالبی داشت نویسنده کتابی که خوندم باهام در ارتباط باشه، راستش من خودم سالهاست تصمیم دارم کتاب بنویسم ولی به خاطر ترس و اضطراب و شاید نداشتن جسارت کافی انجامش ندادم، کتاب شما برای خودم من هم انگیزهی مضاعفی شد، علاوه بر این وقتی در کتاب به نویسندهها و کتابهایی که من خوندم ارجاع داده بودید احساس خیلی خوبی بهم دست داد، که منابع کتاب رو دوست دارم و ایشون تحقیقات درست و خوبی داشته از دیدگاه من، امیدوارم در طول نویسندگیتون آدم موفق و شادی باشید.
بازم خوشحال شدم از آشنایی با شما