
برنامهریزی کاری برای شش ماه آینده
من هنوز نمیدونم دقیقا امسال با خودم چندچندم از نظر کاری، ولی جلسات خیلی خوب کاری داشتیم، امروز به نظرم کارها خیلی بهتر و واضحتر مشخص شدن. بعد از جلسهی طولانی که داشتیم هم رفتیم با محمد و مسعود کافه نشستیم و کلی گپ زدیم. اونجا فهمیدم چه باگهای عجیب و توی چشمی دارم که خودم اینقدر بهشون دقت نمیکردم. یکی از ناراحتیهای امروزم اینه که نکنه بعضی از رفتارهام باعث بشه بعضی از آدمهای مهم زندگیم صرفا به خاطر اینکه با هم باشیم تحملم کنن! این واقعا احساس آزاردهندهای بود. بعدش رفتم کتاب «نوشابهی زرد» منصور ضابطیان رو خریدم، امیدوارم به زودی بخونمش و یکی از کارهایی که ظرف شش ماه آینده انجام میدم نوشتن کتاب سفرنامهی کنیا باشه. خیلی چیزها برای شش ماه اول سال تو ذهنم هست که امیدوارم بتونم انجامشون بدم، خیلیهاشون بهم وصل هستن ولی همچنان در هالهای از ابهام هستند.