
شروع امتحانات
نمیدونم چرا تصمیم گرفتم روانشناسی بخونم، شاید به خاطر اینکه روانشناس شدن یکی از رویاهای بچگیم بوده! آخه آدم مگه باید به تمام رویاهای بچگیش برسه؟ خلاصه این کاریه که کردم و الان وسطش هستم و زیاد خوشم نمیاد وسط یه کاری رهاش کنم، یعنی میتونم ولی خیلی سخته، من خیلی دیر کاری رو شروع میکنم ولی خیلی سخت رها میکنم، باید تا یه جایی که تو ذهنم هست برسونم بعد رها کنم. از امروز باید ۹ تا امتحان بدم برای این رشتهی تحصیلی. بعضی از درسها رو میبینم با خودم میگم واقعا اینا چه ربطی به روانشناسی داره! ولی خب یکی از دلایل مهمی که شروع کردم به خوندن این رشته این بود که مجبورم میکنه کلی کتاب خوب بخونم. کلی مطلب جدید یاد بگیرم، این موضوع خیلی بهم انگیزه میده برای ادامه دادن این مسیر، شاید یک روزی منم یک روانشناس خیلی خوب شدم، خدا رو چه دیدید! 🙂