
گپی با محمدرضا
من دوستانی دارم که حداقل ۲۰سال از آشناییمون میگذره و حداقل سالی یکبار هم رو میبینم، واقعا لذت بخشه برای من، چون ادامهی داستان زندگیشون رو میشنوم، انگار یک سری کتاب دارم که هیچ وقت تموم نمیشن، این کار برای من خیلی آموزنده است، درسهایی زیادی هست که آدم میتونه از زندگی دیگران یاد بگیره. من اولین بار محمدرضا رو موقع انتخاب رشتهی دانشگاه دیده بودم، بهش پیشنهاد داده بودم کامپیوتر رو ادامه بده، خدا رو شکر از این بابت خیلی خوشحاله، ولی برای من جالبه که اینقدر دور خودش میچرخه و از همه جالبتر دنبال چیزهایی هست که معلوم نیست اصلا چیه! این مهاجرت کردن برای بچههای فنی داستان درست کرده، سالهای زیادی از زندگیشون رو صرف تمرکز برای رفتن میکنن، نمیدونم چقدر ارزشش رو داره ولی میدونم سالهایی که روی اون تمرکز میکنن زندگی رو کنار میگذارن و این جالب نیست.