
این پرونده مختومه است!
چند وقت پیش دوستی بهم قولی داد، مدتها بهش فکر میکردم، میدونستم بهش نیازی ندارم، فقط پیشنهادش جالب بود برام، بعدش ازم سوالی پرسید، این موضوع ذهنم رو به شدت درگیر کرده بود، یک روز تصمیم گرفتم تکلیف این پرونده رو برای همیشه مشخص کنم، جواب سوالش مشخص بود، خودش جملهی جالبی گفت، «من با این سبک زندگیم وقت ندارم»، بامزه بود برای من، میدونید من قبلا چنین حرفی رو هیچ وقت بهش نزده بودم، حتی روزهایی که واقعا وقت نداشتم. من آدم خیلی سادهای هستم گاهی، در دوستی خیلی راحت گذشت میکنم، گاهی بیش از حد این کار رو میکنم، به حدی که شاید احمق به نظر میرسم، نمیدونم چرا همیشه یه امیدواری احمقانهای ته ذهنم دارم، ولی در کل خوشحال بودم، چون این پرونده رو برای همیشه بستم.