
پیر پسر
دیشب خیلی اتفاقی زد به سرم که برم سینما، چند روز پیش دیدم بچهها دربارهی یک فیلم ایرانی در حال اکران صحبت میکنند، «پیرپسر»، یک فیلم خیلی بلند سه ساعته، خلاصه بلیت خریدیم و راه افتادیم. بعد از خرید چُسِفیل، شما بهش چی میگید؟ همون! رفتیم نشستیم داخل سالن. من وقتی داشتم فیلم رو میدیدم، صرف نظر از اینکه خوشم اومد یا بدم اومد، در عالم واقعیت خیلی خفیفتر این داستان رو در زندگی اطرافیانم دیده بودم. من کاری به داستان فیلم ندارم ولی قسمت خوب فیلم این بود که خیلی خوب نشون داده بود که دوران کودکی، خانواده، محله و … چه نقشی میتونه در آینده و سرنوشت زندگی ما داشته باشه. حالا ما هر چقدر هم که فرهیخته و عالم باشیم. لعنتی حتی در ازدواج هم مسئلهی مهمیه در حالیکه خیلیها رو دیدم که میگن ما با خانوادهاش چه کار داریم! آخر فیلم اینطوری بود که حالم خیلی خراب شده بود، چون صحنههایی در فیلم بود که علاوه بر نوشتن ۱۸+ سال باید مینوشت افرادی که حساسیتهایی به خشنونتهای شدید و … هم دارند مناسب نیست، بگذریم، فیلم خوبی بود، حداقل فیلم زردی نبود، منم بر عکس خیلیها حس میکنم واقعا جامعه درگیر چنین موضوعاتی هست حالا به انواع مختلفش.