گپی با امیر

خیلی اتفاقی با دوستی آشنا شدم که خیلی ناشناس بود و گفت بیا هم رو ببینیم. منم قبول کردم و رفتم نشستیم ساعت‌ها گپ زدیم، البته شام هم ازش گرفتم و خیلی چسبید، فهمیدم خلبانی می‌خونه البته برای هواپیمای فوق سبک و دیگه آخراشه داره مدرک استاد خلبانیش رو می‌گیره، منم بهش گفتم روز اول هیچ تحقیقی نکردم و همینطوری رفتم نشستم سر کلاس بعدا فهمیدم دارم برای مسافری می‌خونم، البته قرار بود فقط در حد شخصی بخونم، دیدم خوش می‌گذره ادامه دادم، البته الان دیگه اونقدر گرون شده که احتمالا انصراف بدم. بعدش فهمیدم شغل اصلیش دقیقا تو حوزه‌ی خودمونه، یعنی فناوری اطلاعات، البته این شغل تو ایران خیلی جدی نیست چون هر روز باهاش یک کِرمی می‌ریزند، خلاصه آدم جالبی بود.

نوشتن یک دیدگاه