این هفته چند تا فیلم سینمایی دیدم، به بابا برای بازسازی خونه‌شون کمک کردم و آخر هفته با هم رفتیم شهرکرد. هیچ کار مفید دیگه‌ای به نظرم این هفته انجام ندادم، البته خیلی هم برام مهم نبود، می‌دونید، بیشتر منتظر یک خبر بودم برای شروع

امروز دو دل بودم با بابا برم شهرکرد یا نه، ولی ده دقیقه زود رسیدم خونه و بابا هنوز نرفته بود، با خودم گفتم دیگه قسمت این بوده که منم برم شهرکرد، من خودم خیلی دوست داشتم برم شهرکرد، چون جزء دو استانی بود که

فیلم طنز جالبی بود، خیلی برام جالبه غربی‌ها اینقدر اجازه دارن با دین‌شون شوخی کنند، البته شوخی‌های جالب، بعد همین‌ها تا چند سال پیش سر همین دین بزرگ‌ترین جنگ‌های تاریخ رو رقم زدند. عجیب نیست؟ این فیلم رو دوست داشتم، به خصوص جایی از فیلم

من هیچ وقت نفهمیدم چرا اینقدر توی زندگیم دچار اضطراب شدم. از وقتی یادم میاد این اضطراب همراه من بوده، حتی در کودکی، ساده‌ترین مسائل زندگی باعث اضطراب شدیدم می‌شد. اون موقع بچه بودم و بهش اهمیت نمی‌دادم ولی حالا که بزرگ‌تر شدم و نمی‌تونم

آلفرد هیچکاک واقعا مرد بزرگ و بی‌نظیریه، هر فیلمی ازش می‌بینم لذت می‌برم، نه تنها در زمان خودش، بلکه همین الان هم وقتی فیلم‌هاش رو می‌بینی لذت می‌بری، اصلا سبک ساختن فیلم‌های جدید عمدا پوچ و بی‌محتوا شدن، انگار فیلم رو بر اساس سلیقه‌ی نداشته‌ی

این هفته بابا تصمیم گرفته بود کف خونه رو پارکت کنه، شرایط طوری بود که ما هم باید کنارشون می‌بودیم چون مدام باید وسایل خونه رو جا‌به‌جا می‌کردیم. خیلی با دقت نگاه می‌کردم چطوری کار میکنه، الان خودم می‌تونم دیگه یک خونه رو پارکت و

موندم اگر جنگ ویتنام و جنگ‌ جهانی دوم نبود موضوع بهترین فیلم‌های تاریخ سینما چی می‌شد، بیشتر از هر چیزی علاقه‌مند شدم یک سفری به ویتنام داشته باشم ببینم سرنوشت این کشور بعد از جنگ چی شده، به نظرم خیلی بهتر از ما باید باشه،

این هفته برنامه‌‌ای برای زمستون نوشتم که در اون فقط حجم مطالعه‌ی کتاب رو کم کردم چون باید کلی درس بخونم، هفته‌ی اول که خوب بود، چند تا فیلم دیدم، یکم از مستند Home رو دیدم، کارتن محصول جدیدم رو تحویل گرفتم، دندونپزشکی رفتم و

این فیلم صرف نظر از فیلمنامه‌اش، موسیقی بی‌نظیری داشت به نظرم، فوق‌العاده لذت بردم از موسیقی این فیلم، بعدش هم به نظرم یک داستان خوب خیلی بهتر از یک داستان بد با جلوه‌های ویژه‌ی خوبه، یک داستان خوب می‌تونه خیلی ساده و عمیق باشه و

خیلی وقت بود از این کارها نکرده بودم، منظورم ساختن بسته‌بندی برای یک محصول جدید بود، خیلی گشتم ولی کسی رو پیدا نمی‌کردم در تیراژ کم برام کارتن شیک و قشنگ درست کنه تا اینکه یادم اومد بابای یکی از دوستانم کارش همین بود، سریع