دلمون پیتزا می‌خواد!

دیشب خیلی دلم هوس پیتزا کرده بود، داشتم بلند بلند فکر می‌کردم که دیدم مصطفی هم اومد بالای سرم و گفت دایی منم دلم خیلی می‌خواد، ساعت نزدیک ۱۱ شب بود، تصمیم گرفتیم اینترنتی بخریم ولی درگاه پرداخت کار نمی‌کرد، به نظرم احمقانه بود، کسی که نرم افزار رو نوشته به جای نمایش خطا که در این ساعت نمی‌تونی خرید کنی من رو می‌برد درگاه و خطا رو می‌گرفتم، تجربه بدی بود، نتونستیم خرید کنیم و همه جا هم بسته بود، ناامیدانه خوابیدم، ظهر با لیلی رفتیم دنبال مصطفی که از مدرسه بیاریمش، در مسیر برگشت بهشون گفتم نظرتون چیه بریم رستوران و پیتزا بخوریم؟ خیلی با ذوق گفتن بریم بریم، من عاشق پیتزا خوردن لیلی هستم، سس رو به پیتزا اضافه نمی‌کنه، پیتزا رو می‌ندازه توی سس و قیافه‌اش بعد از خوردن پیتزا تماشایی میشه، دوتایی با مصطفی می‌گفتن و بلند بلند می‌خندیدن و چقدر به دلم نشست.

نوشتن یک دیدگاه