خداحافظی

من همیشه آخرین نفری هستم که از یک رابطه خارج میشه! اصولا این شکلی هست مگر واقعا چه اتفاقی بیفته. سر کار هم تمام تلاشم رو برای همکاری با یک دوست کردم ولی واقعا کار درنمیومد، شاید اگر همه چیز وابسته به من بود، همچنان داشتیم ادامه می‌دادیم ولی تصمیم‌گیرنده من نبودم و آدم‌های درگیر همه به مشکل خورده بودن. گاهی نمی‌دونم فرصت دادن به آدم‌ها چه شکلیه! آدم‌ها چطور بهش نگاه می‌کنن؟ من خودم تمام تلاش خودم رو می‌کنم تا به کسی که بهم اعتماد کرده و یا فرصت دیگه‌ای بهم داده ثابت کنم ارزشش رو دارم، ولی گاهی حس می‌کنم بعضی‌ها این شکلی هستن که وضعیت خوبی هست، شاید دلیل فرصت دادن‌شون اینه که گزینه‌ی دیگه‌ای روی میز نیست یا …، واقعا نمی‌دونم. یکی از رویاهای همیشگی من این بوده که بتونم ذهن آدم‌ها رو بخونم، ولی گاهی خدا رو شکر می‌کنم که نمی‌تونم.

نوشتن یک دیدگاه