تئاتر زندگی بسیار کوتاه است

هفته‌ی پیش بلیت این تئاتر رو گرفتم تا با لیلی بریم، ولی به خاطر فوت یکی از اقوام نتونستیم بریم و بلیت‌ها رو به یکی از همکلاسی‌های لیلی هدیه دادیم تا اونا به جای ما برن، بعدش هم کلی از نمایش تعریف کردن. من می‌دونستم این نمایش توسط یک گروه نابینا و کم‌بینا اجرا میشه، این موضوع رو به لیلی هم گفته بودم، آخه حس می‌کردم شاید مثل بقیه‌ی نمایش‌هایی که تا حالا رفته نباشه، خلاصه چند روز پیش دوباره دلم خواست و بلیت این نمایش رو گرفتم، خودم بیشتر کنجکاو بودم ببینم اجرای این بچه‌ها چطوریه! وقتی امروز رفتیم و نمایش شروع شد، مدام به لیلی می‌گفتم فکر کنم این می‌بینه، این نمی‌بینه! حس می‌کردم یک نمایش ترکیبی از آدم‌های نابینا و بینا بود تا اینکه نمایش تمام شد و در شُک فرو رفتیم، همه‌ی بازیگرها نابینا بودن و کم بینا هم منظور دیدن هاله‌ی از نور بود که با وجود تاریک بودن صحنه رسما از این گزینه هم استفاده خاصی نمی‌تونستن بکنن، صحنه بدون نشانه‌گذاری برای این افراد بود، صرفا با صدا هم رو تشخیص می‌دادن و زاویه ایستادن رو متوجه می‌شدن، واقعا به نظرم چیزی فراتر از حد تصوراتم بود، خیلی خوشحالم که این نمایش رو رفتم و به دیگران هم توصیه می‌کنم اگر امکانش رو دارن حتما در این نمایش شرکت کنن، هم لذت فوق‌العاده‌ای از این اجرا می‌برند هم از این گروه حمایت میشه تا بتونن باز هم ادامه بدن. واقعا نمایش جذابی بود، دمشون گرم، به همت و اراده‌شون.

نوشتن یک دیدگاه