خیلی فیلم عجیب و پیچیده‌ای بود. روایت سه داستان در هم تنیده شده، یک جورایی انگار موضوع فیلم تقدیر بود. همیشه دوست داشتم یک مدت جای خدا باشم ببینم چطوری این همه داستان رو مدیریت می‌کنه و بهم مرتبط می‌کنه! خودمونیم خدا بودن هم اونقدر

خیلی وقت بود پدرام رو دنبال می‌کردم، امروز خیلی اتفاقی دیدم یک اسپیس در توییتر باز کرده و منم رفتم داخل و دیدم خودمون دو نفر هستیم، شروع کردیم درباره‌ی کارهایی که می‌کنیم حرف زدن، خلبانی، مهاجرت و برنامه‌نویسی. حرف‌های خیلی جالبی زدیم، من کلی

این هفته بیشتر به گپ‌و‌گفت با دوستان گذشت، کلی با لیلی خانم گپ زدم، با کسری درباره‌ی پزشکی حرف زدم، با رضا درباره‌ی برنامه‌نویسی و مهاجرت و با ابراهیم درباره‌ی زندگیش، خلاصه خیلی داستان گوش کردم. تازه این وسط امید هم دیدم و باهم شام

لیلی وقتی بهم میگه بابا خندم می‌گیره، هنوز باورم نمیشه بابا شدم. این هفته یک روز قرار شد من برم از خونه‌ی مامان‌بزرگ و بابابزرگش بیارمش خونه، ولی نمیومد، منم زدمش زیر بغلم و سوار آسانسور شدم، پایین که رسیدیم، گذاشتمش زمین، بهش گفتم گریه

این هفته قسمت بود با چند نفر از دوستانم که دیگه ایران نیستن گپ بزنم، یکی هم رضا بود. خیلی خوشحالم شدم واقعا، کلی درباره‌ی مهاجرت و پستی و بلندی‌هاش حرف زدیم، قعلا همچنان قانع نشدم برای مهاجرت کردن. نکته‌ی جالب اینجا بود که بعضی

خیلی جالب بود برام که تا حالا این فیلم رو ندیده بودم، شاید به هر کی بگم بهم بخنده، اینقدر اسم راکی رو شنیده بودم ولی نرفتم فیلمش رو ببینم. خیلی فیلم قشنگی بود، شاید هم اون راکی که اسمش رو شنیده بودم این راکی

باورم نمیشه بیشتر از چهار، پنج سال میشه که من کسری رو می‌شناسم، خیلی احمقانه و اتفاقی هم باهاش دوست شدم، آدم جالب، دوست‌داشتنی و با محبتی هست به نظرم. بعد از مدت‌ها امشب تصمیم گرفته بود تلفنی با هم گپ بزنیم، از وقتی از

چند روز پیش توییتی کرده بودم درباره‌ی اینکه می‌خوام در حوزه‌ی آموزش برای بچه‌ها یک کارهایی بکنم، چند نفر پیشنهاد همکاری دادند و من سر فرصت باهاشون گپ و گفت کردم، امروز نوبت به دوستی به نام ابراهیم بود، با هم در یک کافه‌ای قرار

یک فیلم دوست داشتنی دیگه، به خصوص که بر اساس یک داستان واقعی بود و رانندگی و سرعت که من عاشقش هستم، خیلی جالبه من شاید آدم ریسک‌پذیری باشم ولی اصلا آدم خطرپذیری نیستم، کاری که با جونم رابطه داشته باشه رو خیلی روش ریسک