موضوع جالبی بود. من همیشه عاشق پیشبینی هستم. به خصوص پیشبینی آدمها. همیشه هم اینکار رو انجام میدم. وقتی یک نفر رو میبینم و باهاش گپ میزنم، سعی میکنم تحلیل کنم با این خصوصیات و ویژگیهایی که الان داره، چند سال بعد کجاست و چه
تصویری که از روشنفکر تو ذهنمه، آدمی هست که کتوشلوار با کراوات میپوشه با کفش سیاه براق و میره میشینه گوشهی کافه سیگار میکشه و کتاب میخونه. هر از چند گاهی هم با چند نفر وارد کافه میشوند و با هم بحثهای بیسر و تهی
من بچه که بودم فکر میکردم به هر چیزی که تصور کنم بهش میرسم، بعدش فهمیدم دنیا اونقدر پیچیده است که کلی عوامل دیگه باعث میشن ما به چیزی که میخواهیم نرسیم. بعد یکم جلوتر رفتم و تلاش کردم اون عوامل رو تحت کنترل خودم
این پادکست رو در طول سفر به خانهی پدری گوش کردم. دربارهی نقش نیروی هوایی در جنگ جهانی و گروهی به اسم مافیای بمب افکن، گروهی که آزادی و اختیار کامل داشتند تا در حوزهی هوایی رویاپردازی کنند و حتی بسازند. نیروی هوایی به خاطر
طی سالهای گذشته احساس میکنم سرعت یادگیری خودم اونقدر زیاد شده که واقعا امروزم با دیروزم خیلی فرق میکنه. علی بندری در این پادکست خلاصهی کتاب دوباره فکر کن رو خیلی خوب توضیح میده، میگه «در مواجهه با اطلاعاتی که باورها و فرضیات شما را